با شروع جنگ تحمیلی وی با مال و جان خود به یاری انقلاب آمد و وقتی قرار بود به جبهه اعزام شود با ماشین  وانت خود اعزام شد و گفت شاید این وسیله در آنجا بدرد رزمندگان بخورد به همین دلیل بعد از اخذ مجوز با ماشین خود به جبهه های نبرد اعزام و در منطقه عملیاتی دارخوئین مشغول پیکار با دشمن بعثی شد.

پیش‌بینی ای که تحقق یافت!

یکی از اهالی محل شهید شده بود ” شهید خانعلی تفسر دبیر” سر کوچه برایش حجله بسته بودند که وقتی محمد حجله را می بیند می گوید: “این اولین شهید این کوچه است و دومین شهیدش من خواهم بود ” و چیزی نگذشت که  این گفته او به واقعیت پیوست.

شهادت

نزدیکی های ظهر بود که به او ماموریت دادند مقداری مهمات با ماشینش به خط مقدم ببرد و او با خوشحالی این ماموریت را پذیرفت.

بعد خواندن نماز و خوردن نهار بار گیری مهمات انجام شد و به همراه عده ای از رزمندگان به سوی خط مقدم حرکت کرد اما نزدیک خط مورد حمله خمپاره اندازها و گلوله های دشمن بعثی قرار می گیرد  و خودروی وی مورد هدف قرار گرفته و منهدم می شود.

محمد نیز  بر اثرترکشی که از ناحیه سر وصورت به وی اصابت می شود بخشی از صورت وی از بین رفته و در تاریخ ۱۵/۲/۶۱  به شهادت که آروزیش بود رسید.

این شهید بزرگوار بعد از انتقال به گنبد طی یک مراسم باشکوهی تشییع و در جوار مرقد امام زاده یحیی بن زید (ع) در کنار سایر شهدای انقلاب به خاک سپرده شد.

روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد .

انتهای پیام/